شعر اوجاغی

شاعیرلریمیزین بیوگرافی و شعرلری

کریمی مراغه ای

0 گؤروش
یازار:‌ شعر اوجاغی

نه خیر اولا شیطانی گوردوم گئجه


خلقدن ایلوردی شکایت منه

گیچدوق اوتوردوق ایکیمیز کافه ده

حالتینی ایتدی حکایت منه

سویلدی شاعر سنه وار خواهیشیم

چوخ عرفائیله اولوب گردیشیم

عفو ایله بیردفعه دوشوبدور ایشیم

من یازیقام ایله حمایت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

آدمی خلق ایتدی خدای کریم

ایلمدیم سجده من اولدوم رجیم

سوز اوزانیب ایندی اولوب بیر سیجیم

دائم ایدیر حمله بو ملت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

منکه بولاردان جانیم ال چکمیشم

شیطنتین بوخچاسینی بوکموشم

بیرجه کیمین بالدیزینی ...میشم

بیر بله ایلولل ه اذیت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

رشوه نی مین مین قاهاروب خان یسین

نفع ربانی حاجی ترخان یسین

تهمتینی بس نیه شیطان یسین

داغدان آغیر گلدی بو منت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

آدمه من ایلمدیم سجده گر

واریدی صلبنده سنون تک بشر

ایندی اولوبدور هامی بیر پارچا شر

قالدی یالاندان بو اهانت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

اوستادی خلق ایندی تاپولماز ناشی

چیخمیا تا مکر و حیل دن باشی

هرکس اولوبدور اوزی شیطان باشی

هیچ ایشه ورمولل ه دخالت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

تابع نفس اولمیسوز ای فکری خام

مین جور اویوندان چیخیسوز صبح و شام

مفته منی متهم ایلور عوام

قویمامیسوز ذره جه فرصت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

کبلایی آرتوق آلیر اسگیک ساتور

گونده ساری یاغه نباتی قاتور

پیس پیس اوتانمور ایله قالخور یاتور

لعن ایدیر از روی حماقت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

پیس بولوسوز گر منی ای زنجلب

آخ نه دوشوبسوز دالیما داوطلب

سیز کی تانیر سیز منی یا للعجب

بس نیه ایلورسوز اطاعت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

من بابا پیغمبریدیم بیر زمان

طاعت ایدردی منه جان ابن جان

رتبه می آرتیردی خدای جهان

ویردی اوز عرشینده سکونت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

گوی ده نه اجالیله اهل سما

صف چکوب ایلردی منه اقتدا

آخری بیر کلمه نین اوسته خدا

ایلدی تنبیه و سیاست منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

ایتدی تکبر منی خار و ذلیل

چیخدی الیمدن او گوزل سلسبیل

طولی چکوب سجده مین اوغلوم مین ایل

حق اوزی ورمیشدی فضیلت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

سیز اله بد ذاتسوز ای بدخصال

آدمی خلق ایتدی حق ذوالجلال

اولدی وجودی منه وزر و وبال

اولدی اونون خلقتی نقمت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

سجده نی من ایلمدیم آدمه

سیز ایدیسوز سجده بنی آدمه

آدیوز اسلامدی با این همه

سیز نه بشر سوز گنه رحمت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

سیز ده هله یوخدی او شان و مقام

خلقه انا الله دیورسوز ای عوام

تخت ریاستدن اوتور صبح و شام

اللشوب ایلیرسوز عداوت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

لاپ گده بیر یول یمیسوز غیرتی

عصمتی حیثیتی شخصیتی

بیر بیره قاتدوز کیشینی عورتی

د گسین اوغول سیزدکی غیرت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

هاردا دیدیم من بو خانیم قیزلارا

خوش بزنه وسمه چکه فر قویا

مرثیه لرده گتوره مین ادا

بوشلادا بسدور بو لجاجت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

آخ نه دوشوبسوز دالیما عمر و زید

ایستمسرم من بابا سیز تک مرید

آی گده لاپ سیز منی ایتدوز یزید

سیزدن اوغول چیخمادی امت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

جامعه ده بللی دیور مسلکوز

مذهب اسلامده یوخ مدرکوز

یوز منی وطی ایلیسوز هر تک تکوز

ایتمیسوز هر حیلده سبقت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

نفسیوه تنبیه ایله اوغلوم بالا

من دیورم بانقانی آل قات بالا

دوش قاباغا هر نه گلور قارمالا

باس اوروجی ایله شماتت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

من هاچان ایتدیم بو قدر انقلاب

هاردا قمار اوینادیم ایچدیم شراب

مفتضح ایتدوز منی ای بی حجاب

وردوز عجب بوللی خصارت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

گه منه ملعون دیوسوز گه شرور

عکسیمی گه شل چکیسوز گاهی کور

گاهی گورورسوز یوخودا مثل حور

هیچ یاراشور گور بو شباهت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

تاپ او کریمینی سحر ای پسر

سویله بوگفتاری اونا سر بسر

منع ایله سین خلقی او نیکو سیر

ایلمسون لعن جماعت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

*******

بعضی صفت لر گورورم آشکار

هیچ بیری منده یوخیدی سیزده وار

قانمامیسوز غیرت و ناموس و عار

پیس پیس ایدیر سوز هله لعنت منه

آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه

آردینی اوخو
یکشنبه 14 تیر 1394
بؤلوملر : کریمی مراغه ای,

کریمی مراغه ای

0 گؤروش
یازار:‌ شعر اوجاغی

قارقا بیر گون ائدیردی گلشنی سئیر


گوردو بیر بولبولو قفسده اسیر

اوزونو هی وورور اویان بویانا

بلکه آزاده پر چالوب دولانا

بوشلییوب ایستراحتی چابالیر

ائشیگین عطرینی قفسدن آلیر

باخیر سیملرین آراسیندان

گلیر شوره ، دل یاراسیندان

قارقا عرض ائتدی ای پرنده عشق

ای اولان شاه عشقه بنده عشق

ندی تقصیرون ای وفا کانی

سنی ارباب ائدوبدو زندانی

بو نظافت بو سس بو نوطقو بیان

سنه جانا ، روا دگول زیندان

دیدی بولبول که ای پرنده شوم

اََولیندن بئله اولوب مرسوم

قالا زینداندا عندلیب و هَزار

اولا آزاد کرکس و لشخوار

سن کی سرقتده اولموسان مشهور

قارقاروندان جهانیان منفور

چورگی دسمالیلا جازلورسان

صابینی تاخجادان آلازلورسان

پنیری سفره دن ووروب قاچیسان

گردکان گورجگین قاپوپ اوچوسان

شانسووا چیخسا پاک یا ناپاک

داراشیرسان ، کی سنده یوخ امساک

طینیتون پست و نییتون می شوم

مسلکون مذهبون دگول معلوم

سنی آزاد ائدوب بو چرخ دنی

قفس غمده ساخلیوب دی منی

دوتولان دیللره صفادی دیلیم

لیک اوز باشیما بلادی دیلیم

گئجه گوندوز اسیر زندانم

بودی جورموم کی خوش سخنرانم

هرکسین نوطقو وار فصاحتی وار

قلم آتشینی قدرتی وار

گرک اولسون همیشه زیندانی

چئخا زنداندا عاقیبت جانی

ای کریمی ندور بو طول کلام

مجلسی لنگه وورما ایله تمام

آردینی اوخو
یکشنبه 14 تیر 1394
بؤلوملر : کریمی مراغه ای,

کریمی مراغه ای

0 گؤروش
یازار:‌ شعر اوجاغی


استاد کریمی مراغه‌ای سال 1310 هجری شمسی در یک خانواده کاملاً متدین و معتقد به اصول و مذهب تشییع و خاندان عصمت و طهارت چشم به دنیای پر آشوب گشود.

وی ضمن سرودن مراثی و ذکر مصیبت‌های حضرت حسین(ع) با علاقه‌ای که به طنز داشته راه طنز را برای اشعار خود برگزید، چرا که به‌خوبی تشخیص داده بود که تنها از راه طنز و فکاهی می‌تواند دردها و آلام جامعه را به گوش مسئولین امر برساند و باز متوجه شده بود که تنها می‌تواند مردم به خواب رفته و بی‌خبر از مظالم ظلم را با شیپور طنز بیدار سازد. روی این اصل سروده‌های خود را در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در قالب یک جلد رنگارنگ به قطع جیبی در سیصد صفحه به چاپ رسانید. هنور چند صباحی از طبع کتاب نگذشته بود که چاپ اول نایاب گردید و اشعار آمیخته به چاشنی طنز کریمی دیوار خانه‌ها را شکست و دست به‌دست مردم مشتاق شهرهای آذربایجان گردید و اشعارش دهن به دهن در کوچه و بازار پخش شد.استقبال مردم موجبات تشویق و ترغیب میرزا حسین کریمی مراغه‌ای برای چاپ دوم رنگارنگ و سرودن جلد دوم آن را فراهم ساخت، در سال ۱۳۳۹ جلد دوم رنگارنگ به چاپ رسید و در نتیجه جلد سوم آن را سال ۱۳۴۲به اتمام رساند. تشویق و حمایت و علاقه‌مندی مردم موجب شد که استاد کریمی اشعار طنز و غزلیات خود را در ۱۵ جلد تدوین و به‌چاپ رساند که به شرح زیر می‌باشد:
    جلد اول رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۸، ۲۳ بار تجدید چاپ شده است.
    جلد دوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۹، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
    جلد سوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۲، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
    جلد چهارم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۵، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
    جلد پنجم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۷، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
    جلد ششم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۵۳، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است
استاد کریمی دوران کودکی را در جمع خانواده باصفا و صمیمیّت خود سپری ساخت. پدر او مرحوم ذاکر مراغه‌ای با تحصیلات قدیمه، شاعریست با احساس که در بازار مراغه به کار شمع‌ریزی و بقالی مشغول بوده، و با اندک سرمایه‌ای چرخ سنگین زندگی را به چرخش انداخته بود. گرچه از لحاظ مالی امکانات چندانی نداشت ولی دارای مناعت طبع بود که در قبال هر کس و نا کسی سرخم نکرده و با اتکاء به عنایت پروردگار از یک محبوبیت و احترام همگانی برخوردار بوده است. ایشان در دوران حیات خویش آثاری بس گرانبها به یادگار گذاشته است که مقادیر زیادی از آثار وی هنوز چاپ نشده است. او در زمان حیات خود تربیت فرزند ارشد خویش حسین کریمی را زیر نظر گرفته و برای تعلیم و تربیت فرزند همت گذاشت. 
تحصیلات، دوران کودکی، نوجوانی و جوانی: 
کریمی تحصیلات اولیه خود را با فراگیری درس‌هایی از قرآن مجید آغاز و سپس برای اخذ معلومات کلاسیک وارد مدرسه شد و اوایل سال ۱۳۲۰هجری شمسی دست در دست پدر فاضلش قدم به عرصه بازار نهاد. 
متاسفانه عدم سرمایه کافی نه تنها مانع ادامه تحصیلات آقای کریمی گردید بلکه مانع شد که پدر برای یگانه فرزندش محل کسبی دست و پا کند روی این اصل آقای کریمی بالاجبار برای تامین معاش خود به دستفروشی در بازار مراغه پرداخت و شب‌ها با تنی خسته و رنجور پای درس پدر نشست و به منظور فراگیری زبان فارسی و قرآن مجید و معلومات عربی و کسب مسائل دینی از پدر کسب فیض کرد تا اینکه توانست با استعداد خدادادی خود خوشه چین بوستان پربار پدر گردد و آشنایی کامل با اصول دینی پیدا کند. 
کریمی روزها درحالی‌که در کنار کارگاه کوچک شمع‌ریزی و بقالی پدر بی‌وقفه کار می‌کرد و ساعات بیکاری پشت پیشخوان دست فروشی قرار می‌گرفت و کوی و برزن شهر را برای فروش اجناس خود زیر پا می‌گذاشت بی‌توجه به مشقت‌‌های طاقت‌فرسای زندگی ترانه‌های امید را در زیر زبان زمزمه و کلماتی را بهم متصل می‌کرد. رفته رفته بازی با الفاظ او را متوجه این واقعیت ساخت که کلمات را به‌رشته کشیده و از جابجائی حروف، کلمات موزونی را به‌وجود آورد. گاه می‌ایستاد و آنچه را که زمزمه می‌کرد روی ورق پاره‌هایی می‌نوشت. ولی دل و جرات آن را نداشت که نوشته‌ها و گفته‌هایش را در محضر استاد خود ذاکر ارائه دهد، چرا که می‌دانست پدر از چهره‌های ادب و شمع محفل ادیبان شهر می‌باشد. تا اینکه روزی از روزها مرحوم ذاکر مراغه‌ای در کنار بساط دست‌فروشی پسرش حسین کریمی چشمش به پاره کاغذی افتاد که روی آن حروف و کلماتی به نظم کشیده شده بود، حدس می‌زد پسرش با یک تعلیم و تربیت جزئی روزی و روزگاری در سلک شاعران قرار گیرد، ولی واقعیت این است که مرحوم ذاکر هرگز در دوران ۱۵سالگی پسرش نمی‌توانست این پیش‌بینی را داشته باشد و شاید در آن زمان این تصور نمی‌رفت که روزی اشتهار و شهرت دست پرورده‌اش فراگیر خواهد بود و باز نمی‌توانست پیش‌بینی کند که شاگرد مکتب آموز پدر روزی و روزگاری در مقام استادی محافل ادبی قرار خواهد گرفت و شمع جمع ارباب فضل و دانش و شعر و شاعری خواهد بود. 
به‌هر تقدیر پدر دست فرزند خود را گرفت و به‌سوی گلستان و بوستان همیشه پربار شیخ اجل سعدی شیراز برد و این بار باب شعر و شاعری را رو در روی فرزند قرار داد و به تدریس فنون فصاحت و بلاغت و قواعد پیچیده شاعری پرداخت. حسین کریمی مراغه‌ای با دلی پر شور و احساس رقیق و دلی پرکینه از بازی زمان با چشمانی کینه توزانه به آنان‌که در پایمال کردن حقوق انسان‌ها وحشیانه همّت گماشته‌اند، نگریست. تضادهای ناروای حاکم بر جامعه را مورد بررسی قرار داد و آنان را در قالب اشعار خود گنجانید. گرچه استاد ذاکر از پیشرفت شاگرد خود خوشحال بود ولی عقیده و ایمانی که به خاندان عصمت داشت افکار فرزند را به‌سوی قتلگاه سالار شهیدان و ظلم و جنایت یزیدیان سوق داد. ناگفته نماند که مرحوم ذاکر هر هفته عزای حسینی را برپا می‌داشت و به همت این مرد وارسته مراغه‌ای هیئت شعرا و نوحه‌خوانان مراغه بنیان گذاشته شد و در آن زمان که مراغه فاقد انجمن ادبی بود، شعرا و ادبا در زیر بیرق عزای حسینی جمع می‌شدند و سرودهای خود را به مشتاقان عرضه می‌کردند و مورد نقد و بررسی و اصلاح قرار می‌گرفتند، و حسین کریمی نیز در این مجالس همراه پدر شرکت می‌جست و از آن بهره می‌برد. 
حسین کریمی دستی به سر و صورت مغازه شمع‌ریزی پدر کشیده و در جوار آن به آب نبات‌پزی و سوجوق فروشی پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۵۴ پدر را از دست داد و باز دکان پدری را ترک نگفت و همچنان جانشین پدر در دکان و در هیئت شعرا و نوحه‌خوانان بوده و زمام امور را با لیاقت و با تجربیاتی که از پدر اندوخته بود به‌دست گرفت.
استاد کریمی علاوه بر آثار گران‌بهایی که به‌نام رنگارنگ تدوین کرده‌اند دارای آثار ارزشمند و سوزناکی در مراثی خاندان آل عصمت و طهارت در ۱۸ جلد به شرح ذیل می‌باشد
    ۱۴ معصوم
    انتقام کربلا
    دریای اشک
    گلشن عزا
    بزم غم
    آتشکده کریمی
    غوغای انقلاب
    احرام عشق
    جلالت‌ها
    کتاب غم
    گلستان کریمی
    بوستان کریمی
از کعبه تا کربلا، که تا به‌حال تجدید چاپ شده و در دسترس مشتاقان قرار گرفته است.
خانواده استاد کریمی:
استاد کریمی از ازدواج با همسر خویش دارای ۵ پسر و جمعاً ۱۱ نوه می‌باشد که همه پروانگان شمع وجود و مریدان درگاه پدرند و هنوز هم که هنوز است تعالیم مرحوم ذاکر در جمع خانواده کریمی حکم‌فرماست.
استاد کریمی در حال حاضر مغازه پدر را براساس علاقه‌ای که به کتاب و اشاعه فرهنگ دارد به کتاب‌فروشی تبدیل کرده و در قسمتی از کتاب‌فروشی در جایگاه پدر با همان کیفیت و صمیمیت ابوی مرحومش پا برجاست؛ و کرسی کوچکی در انتهای مغازه و در کنار آن سماور نفتی با چند استکان قرار دارد که این مغازه را به مرکز تجمع شعرای مراغه‌ای تبدیل کرده است. در این مغازه ادبای مراغه دورادور استاد جمع شده و به رهنمودها و سخنانش گوش فرا می‌دهند و می‌توان گفت کلاسی است برای نو آموزان مکتب شاعری.
روزهای جمعه هیئت شعرا و نوحه‌خوانان تحت رهبری و ارشاد استاد کریمی هر هفته در منزل یکی از شرکت کنندگان برگزار می‌گردد و علاوه بر آن در ایام مبارک ماه رمضان همه شب بعد از افطار در زیر پرچم هیئت مشتاقان جمع می‌شوند و روزهای محرم‌الحرام از اول تا پایان محرم همه روزه مراسم عزاداری ترتیب داده می‌شود که سخنان حکیمانه استاد رونق بخش این مجالس می‌باشد.
دوران میان‌سالی و پیری:
استاد کریمی با کبر سن تنی سالم و روحیه‌ای قوی و عزمی استوار و اراده‌ای آهنین دارد اغلب در سیر و سیاحت است و عقیده بر این دارد که انسان به‌خصوص شاعر همیشه باید سیر و سیاحت داشته باشد.روی این اصل سالی چند بار با دوستان به شهرها مسافرت می‌کند و هر بار سفرنامه‌های منظومی ره آورد این مسافرت‌هاست که در حال حاضر سفرنامه‌های کریمی در حدود ۳۰۰ صفحه وزیری آماده چاپ می‌باشد که در هر یک از ابیات سفرنامه‌ها دریایی از پند و اندرز گنجانیده شده است. سفرنامه‌های استاد کریمی همه و همه به شهد پند و اندرز آلوده به طنز می‌باشد اما سفرنامه زیارت شام و به‌خصوص اخیراً به مکه مکرمه به شیوه‌ی مذهبی- عرفانی تنظیم و تدوین گردیده است که نه تنها از نظر قدرت بیان بلکه از لحاظ رعایت اصول و قواعد شعری در نوع خود بی‌نظیر بوده و توانسته است عظمت اسلام و کنفرانس اسلامی را در یک تابلوی بسیار گویا مجسم سازد. با این‌حال متاسفانه این سفرنامه‌ها مانند دیگر آثار استاد همچنان بدون چاپ باقی مانده است.

آردینی اوخو
پنجشنبه 11 تیر 1394
بؤلوملر : کریمی مراغه ای,